مصارف بالینی TMS
مصارف بالینی TMS
افسردگی
از میان اختلالات روانپزشکی ـ عمدهترین اثر درمانی rTMS در افسردگی صورت گرفته است. بسیاری از پژوهشها اثربخشی این تکنیک درمانی را در این اختلال نشان دادهاند. تصاویری که از مغز افراد مبتلا به افسردگی به عمل آمده است (MRI, CT.scan)، حاکی از این واقعیت است که فعالیت کرتیکالی بعضی نواحی (چون ناحیه پیشانی، پسسری مغز) با بدکاری مواجهه است. از طریق TMS و انتقال میدانهای مغناطیسی میتوان فعالیت مختل آن ناحیه را به حالت عادی برگرداند. همچنین در مقایسه با شوک الکتریکی در درمان افسردگی مقاوم به درمانهای متداول دارویی، TMS نیز به همان اندازه (و یا حتی بیشتر) و بدون عارضه دارای تأثیر متشابه میباشد (پریدمور و همکاران، ۲۰۰۰؛ اسکولز و روشن باخ، ۲۰۰۵).
همچنین لازم به ذکر است در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۰۸، روش rTMS برای درمان اختلال افسردگی از سری FDA (سازمان غذا و دارو) آمریکا مورد تأیید قرار گرفته است.
اسکیزوفرنیا
شواهد پژوهشی نشان دادهاند که از طریق تحریک مغناطیسی میتوان بعضی علایم بیماری اسکیزوفرنیا را بهبود بخشید. توهمات شنیداری و علایم منفی چون بیلذتی، کاهش تماس چشمی، میل به انزوا و گوشهگیری، …. میتواند با این تکنیک درمانی کنترل کند. علیرغم اینکه، یافتههای متناقض در ارتباط با نقش TMS بر بیماری اسکیزوفرنیا وجو دارد، ولی بعضی شواهد نشان میدهد TMS میتواند بعضی علایم مذکور را بهبود ببخشد. با این وجود، در کنترل و بهبود از طریق TMS برای این بیماری هنوز در دست بررسی است.
اختلالات اضطرابی
تحقیقاتی که در مورد درمان اختلالات اضطرابی نظیر اختلال وسواس ـ اجبار (OCD)، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اختلال پانیک (PD)، از طریق تحریک مغناطیسی صورت گرفته است نشان از اثرگذاری این روش بر علایم اختلالات فوق است.
بالاخص با توجه به مکالمات عصبنگاری و تصاویر مغزی که کاهش فعالیت در ناحیه پیشپیشانی مغز را سبب بروز چنین علایمی مهم دانستهاند، تحریک مکرر مغناطیسی (rTMS) بر یان نواحی میتواند موجب افزایش فعالیت سلولهای عصبی و تنظیم موادشیمیایی آن گردد.
پارکینسون
بیماری پارکینسون (PP)، در زمره اختلالات حرکتی محسوب میشود که در نزد همه گروههای قومی اتفاق میافتد و میتوان گفت که هر دو جنس تقریباً به یک اندازه به آن مبتلا میشوند. معمولاً کاهش یک واسطه شیمیایی به نام دوپامین را علت اصلی این بیماری میدانند و کلیه درمانهای دارویی که در این بیماری صورت میگیرد، به منظور حفظ تعادل سیستم دوپامینی مغز صورت میگیرد. اخیراً برای تحریک این واسطه شیمیایی با استفاده از rTMS دانشمندان به موقعیتهایی دست یافتهاند به عبارتی از طریق این شیوه ایمن و غیرتهاجمی میتوان امکان تحریک سلولهای عصبی را در کرتکس مغز فراهم ساخت که در تولید این ماده نقش بسزایی دارند. شواهد مبین این هستند که سرعت حرکت و کاهش لرزش، بیمارانی که مبتلا به پارکینسون بودهاند و تحت درمان rTMS قرار گرفتهاند، بسیار بهتر شده است.
TMS و درد
درد نوروپاتیک معمولاً به دلیل مشکلاتی در سیستم اعصاب مرکزی (مغز و نخاع) و یا اعصاب پیرامونی ایجاد میشود. در حال حاضر، تحقیقات زیادی در مورد اینگونه دردها صورت گرفته است.
درد نوروپاتیک به دردی گفته میشود که ناشی از آسیب و صدمه به سیستم اعصاب است. این صدمات میتواند بعلت بیماریهای مختلف از قبیل دیابت، MS، سکته مغزی و HIV و… باشد.
برای کنترل دردهای ناشی از موارد بالا علیرغم درمانهای دارویی که انجام میشود اما متأسفانه باید گفت که این داروها تاکنون تأثیرات اختصاصی بر علایم درد این بیماران نگذاشته است.
اما روشهای جایگزینی دیگر چون تحریک مغناطیسی مغز (TMS) یا تحریک عمقی مغز (DBS) صورت میگیرد. به دلیل مقرون به صرفه بودن و غیرتهاجی بودن شیوه TMS، معمولاً این روش کاربرد وسیعی در کنترل علایم درد این بیماران دارند.
روی هم رفته گزارشهایی که در مورد اثربخشی این روش میشود حاکی از موفقیتآمیز بودن آن است و تحقیقات بیشتر در خصوص کنترل کامل آن در حال انجام است.
سایر کاربردهای بالینی rTMS
شواهد پژوهشی تأثیرات rTMS را چه در حیطه اختلالات روانپزشکی و چه در حیطه اختلالات روانپزشکی و چه در حیطه اختلالات نورولوژیک نشان دادهاند. نقش rTMS در بیماریهایی چون اعتیاد، اوتیسم، اختلالات دوقطبی، صرع، آلزهایمر، MS، هانتیگتون، میگرن، سکته مغز موید اثربخشی این روش بوده است. معهذا با توجه به نوع پارامترهای درمانی (چون شدت تحریک، علل تحریک، مدت تحریک و طول مدت جلسات، هنوز تحقیقات همپوشی لازم را با هم نداشته و این مستلزم انجام آزمایشات دقیق، و کنترل شدهتری میباشد.
مصارف بالینی TMS
مصارف بالینی TMS
مصارف بالینی TMS
مصارف بالینی TMS
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.